در مقابل فشارها و تهدیدها چون کوه ایستاد
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... در همه مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثری ایفا کرد. یک جنگ هشت ساله بر ما تحمیل شد که یکی از سختترین تجربههای ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایی که شهریار برای جنگ گفته؛ حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگرههای مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحی که او از بسیج عمومی مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدری زیاد است که اگر انسان نمیدید و نمیشنید و خودش لمس نمیکرد، به دشواری میتوانست آن را باور کند. مردی در حدود هشتاد سال سن- بلکه بیش از هشتاد سال- در مجامع شعری حضور پیدا کند و برای هر مراسمی، شعر یا شعرهایی بگوید! این در حالی بود که از مثل او، چنین توقعی هم نبود. این، نشاندهنده نهایت اخلاص و صفا و بزرگواری آن مرد بود...»
این بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره محمد حسین شهریار، شاعر شهیر معاصر ایران است. سیّدمحمدحسین بـهجت تبریزى متخلص به شهریار، از شاعران بنام معاصر این سرزمین، زندگی هنری پرفراز و نشیبی داشت. از اشعار عاشقانه تا شعرهای اجتماعی و اخلاقی و حتی میهنی و قومیسرود و جماعت کثیری از اهل شعر و ادب را شیفته و مفتون آثارش نمود. اما آنچه شهریار را از دیگر شاعران معاصر متمایز میگرداند، علاوهبر قوت و استحکام شعری در دو زبان فارسی و آذری، پرداختن به مفاهیم دینی خصوصاً در 30 سال آخر زندگانیاش بود. بهویژه با پیروزی انقلاب اسلامی که گویی گمشدهای را پیدا کرده و در زندگی هنریاش، اتفاق شگرفی رخ داده بود.
شعارهای مردمی همان شعر انقلاب است
شهریار پیروزی انقلاب اسلامی را «نوروزی مبارک» خواند و به حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه نیز ارادت ویژهای داشت. چنان که برای ایشان و روز ورودشان به میهن نیز چنین سرود:
دمید فجر که خورشید بازمیگردد
امید در دل نومید بازمیگردد
رهبر معظم انقلاب در اینباره گفتهاند:
«...وقتی انقلاب پیروز شد، او با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد. شاید در آن یکی دو سال اول انقلاب، کسی از ما به یاد شهریار نبود. یعنی گرفتاریها آنقدر زیاد بود که مجالی برای این یادها پیش نمیآمد. یک وقت دیدیم صدای شهریار، در ستایش انقلاب، از تبریز بلند شد. دیدیم همه جزئیات انقلاب را او تعقیب میکند...»
وقتی در پاییز سال 1359، بنا به مناسبتی، دوربین صدا و سیما به سراغ شهریار رفت، او با گلهمندی اشاره به همان شعر معروف «حالا چرا؟» کرد و درباره شعر انقلاب سخن گفت و تأثیرگذارترین آنها را شعار «خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار» دانست و گفت:
«... شعر انقلاب، همین شعرهایى اسـت که مردم مىگویند. یعنى حقیقت شعر، حرفى است که از دل بربیاید و در دل بنشیند. مـن در این دوره انـقلاب، از این شـعر، شاهکارتر ندیدم که، این جمعیت، یک دفعه، فریاد مىزنند: «خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدى، خمینى را نگه دار». شاید این شـعر، صـدها بار مرا منقلب کرده است، که هیچ غزلى این تأثیر را در من نداشته است.»
شهریار درباره انقلاب و جنگ اشعار بسیاری سرود تا جایی که شگفتی اهل شعر و هنر را برانگیخت. او درباره بسیاری از نهادها و شخصیتهای انقلاب شعر سرود، اعم از نهادهای انقلابی مثل بنیاد مسکن و کمیته انقلاب و نهضت سوادآموزی و... و شخصیتهای انقلابی مثل شهید چمران و مرحوم ظهیرنژاد و... بنا به روایت مرحوم دکتر اصغر فردی (از شاگردان مرحوم شهریار) بیش از 500 صفحه اشعار شهریار در وصف انقلاب اسلامی ثبت شده است.
شهریار بهگونهای خستگیناپذیر با لباس بسیجی در جلسات و نشستهای شاعران حضور پیدا میکرد و درباره بسیجیان و دفاع مقدس شعر میسرود و در هنگام اعزام رزمندگان به جبههها، قرائت میکرد.
فشار و تهدیدهای شبهروشنفکران
اما طبق معمول شبهروشنفکران و شیفتگان غرب و غرب باوری که بعضا از دوستان دیرین شهریار بودند، این شور و شیدایی او را برای انقلاب و جبهههای دفاع مقدس نمیپسندیدند و بارها و بارها از دور و نزدیک با نامه و پیغام و پسغام و حضوری و غیرحضوری به او توصیه کردند و تهدید و تطمیع نمودند که دست از اینگونه حماسهسرایی برای انقلاب و جنگ بردارد. اما شهریار مقاومت کرد، مقاومتی بینظیر و مثالزدنی که در لانه زنبور شبهروشنفکران با آن دیکتاتوری و استبداد ذاتیشان، کاری کارستان بود.
مقام معظم رهبری در این مورد نیز گفتهاند:
«... من خبر داشتم در همان اوقاتی که شهریار برای انقلاب میسرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقهی دوستی داشتند، مرتب فشار میآوردند، نامه برایش مینوشتند و شعر در هجوش میگفتند. حتی اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که «تو چرا برای انقلاب اسلامی، اینطور دل میسوزانی!؟» و او مثل کوه ایستاده بود.... همه اینها، با اینکه به لحاظ مبنا و منطق، به ظاهربینشان فاصلهای وجود داشت، در وارد آوردن فشار روی شهریار شریک بودند، و شهریار، محکم و قرص ایستاده بود...»
و همین فشارها و تهدیدها و فضاسازیها باعث شد تا انتشار مجموعه اشعار شهریار درباره انقلاب و جنگ، حدود 30 سال به تاخیر بیفتد. این درحالی است که کلیات و اشعار دیگر شهریار در طی این سالها به کرّات به چاپ رسید، اما سرودهای انقلابی او در میانشان نبود.
اشعار انقلابی شهریار نادیده گرفته شد و تحت فشار گروههای شبهروشنفکری که فضای نشر کشور را در دست داشتند، مورد بایکوت و تحریم قرار گرفت. گویی که اصلا چنین شعرهایی سروده نشده تا اینکه در سال 1396 در کتاب «شهریار و انقلاب ملت» در 800 صفحه به چاپ رسید.
حتی در سریالی که دربارهاش ساخته شد، نه تنها بسیاری از وجوه زندگانی شهریار را نادیده گرفتند، این بُعد از اشعار و هنرش نیز سانسور شد و آنچنان جلوه دادند که گویا شهریار هم مانند همان شبهروشنفکران به دور از مردم بوده و حتی تحریفگرانه گفتند شهریار به جز کت و شلوار، لباس دیگری برتن نکرد، درحالی که تصاویر و عکسهایش با لباس بسیجی خصوصاً در جمع بسیحیان عاشورائی لشکر آذربایجان درحال اعزام به جبههها، بارها پخش شده بود که میخواند:
یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج
جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج
ارادت به رهبر انقلاب
مرحوم شهریار اراداتی ویژه به رهبر معظم انقلاب داشت، چنان که در دیدار تابستان 1365 با حضرت آقا، این ارادت ویژه را به عمیقترین وجه نشان داد. مرحوم دکتر فردی این دیدار را اینگونه وصف کرده است:
«... دیدار آقا و استاد حکایتی است که با کلام توصیف نمیشود، بسیار صحنه دلاویزی بود از این جهت که من با تمام رفتارها و سکنات استاد حکیم آشنایی دارم، برای من این نوع استقبال استاد بسیار شگفتانگیز بود. این دو همدیگر را به آغوش کشیدند و استاد تا دست آقا را در دست گرفت،گریه عجیبی سرکرد. دست آقا را به سینه فشرد و گفت «ابوالفضل مائی». آخر این چه شقاوتی است که با این دست چنین بکنند؟ گریان و دادخواه زمزمه میکرد و من گوش به این نجواها خوابانده. منظره تاریخی بود.گریه امانش نمیداد و تا دقایقی بعد از اینکه هر دو جلوس فرمودند، استاد همچنان میگریست و هنگام نشستن هم چندی دستشان را روی دست آقا گذاشته بودند...»
روز بعد شهریار درباره رهبر معظم انقلاب اینگونه سروده بود:
شهید زنده ما خود رئیسجمهوریست
که چون وصیّ رسولش بوَد جمال غدیر
شهریار به مناسبتهای مختلف برای مقام رهبری (که در آن زمان رئیسجمهوری بودند) شعر سرود، از جمله زمانی که در کنفرانس غیرمتعهدها در هراره و سپس مجمع عمومی سازمان ملل، بیانات کوبندهای ایراد کردند و همه جهان استکبار را به چالش کشاندند.
شیفته اهل بیت (علیهمالسلام)
شهریار از دیرباز دلبسته اهلبیت علیهمالسلام بود و سالهای پس از انقلاب نیز دل در گرو آن داشت. از همان زمان که شعر «علی ای همای رحمت» را به گونهای شگفتانگیز سرود، نشان داد که گوهری گرانبها در وجودش نهفته است، شاید از همین روی، فراتر از بسیاری شاعران و هنرمندان، انقلاب را همچون دری گرانبها پاس داشت. و شهریار همه این موضوعات را در قالب و فرمی بسیار هنری و قوی ارائه نمود که شاید تا سالهای سال کسی نتواند همردیف او به عرصه شعر و ادب و هنر آید.
اما شهریار نیز مانند همه ما، گمشده و منتَظَری داشت که ابیات پایانیاش را برای آن آرزوی دل همه مسلمانان و آزادگان جهان سرود. شهریار در ابیات پایانی خود سخن از گمگشتهای دارد که همه منتظر اویند:
خدا ارث زمین به صالحان داد
سرآید قصه فرعون و قیصر...
خدایا، نایب مهدی رساندی
به مهدی هم رسان احسان به آخر